نفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــانفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

رضا جونی و من و بابایی

عکسای بهاری

1393/3/31 16:08
865 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

خوبی؟ خوش می گذره؟

این روزا روزای خوبی برای هر دو تایی مون بود

توی این دو ماهی که نرفتیم مشهد دیدیم بابا کم کسی نیستیم و همه برای دیدنمون اومدن و کلی من و شما بهمون خوش گذشت

اول که مامانی و بابا رضا اومدن و بابایی رو برای حجامت بردیم

قربونت برم که با شور و شوق به بابایی می گفتی که حجامت درد نداره و دست بابایی رو گرفتی و بردی برای حجامت

بعد بابایی برای مصاحبه رفت بابلسر و خاله و امیرحسین و خاله نسرین اومدن پیشمون و بعد از رفتنو خاله و امیر، خاله نسرین پیشمون موند و توی اون روزی که خاله پیشمون بود خونهۀ مامانی رو دزد زد ولی خدا رو شکر غیر گوشی و کیف مامانی و پول توش چیزه دیگه ای نبرده بود و بقیه وسایل رو جمع کرده بوده و جلوی در گذاشته بوده که ببره و با مشکوک شدن همسایه ها فقط به همونا قناعت کرده و رفته بود

ولی توی کوچۀ مامانی چند تا خونۀ دیگه رو هم خالی کرده

خلاصه عزیزم بعد از خاله جونی ها، بابا جون رفت ماموریت تهران و عمه سمانه و امیر محمد و بابا رضا اومدن پیشمون و شما تا دلت بخواد با امیر کیف کردی و خوش گذشت

حالا دیگه تا ماه رمضون چیزی نمونده و باید روزه گرفت و امسال شما اعلام کردی که روزۀ کله گنجشکی می گیری

عزیزم امسال هنوز برات عکسی نگذاشتم و چند تا از عکسای سال 93 رو برات می گذارم

 

روزه اول عید طبق و طبق معمول همه ساله مهمونی مادر

نازنین خانم

جشن آخر سال شما

اینجا هم اجرای شعر میوه ها بود که شما میوۀ لیمو رو باید می خوندی

الهی بگردمت که از همۀ بچه ها بهتر اجرا کردی و من کلی کیف کردم

این هم هلنا خانم، نوۀ آقای حسینی که اومده بود پیش شما مهمونی

این هم چند روز بعدش که شما رفتی اونجا مهمونی و من از روی تراس دارم ازتون عکس می گیرم

پسندها (4)

نظرات (1)

محیا
2 تیر 93 9:44
سلام عزیزم خیلی وبلاگگ قشنگی داری گلم منم کنجدتو بهت تبریک میگم من هفته 13 سونوگرافی دکتر شاهسون رفتم و جنسین رو بهم گفت ولی احتمالی