نفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــانفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

رضا جونی و من و بابایی

روزای اول سال نود و یک

1391/1/15 0:05
584 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسل مامان

سال نود و بک ني ني شكلكهم شروع شد و خدا رو شکر یک سال دیگه رو هم به خوبی با هم پشت سر گذاشتیم یک سال گذشت و پسر مامان یک سال بزرگتر شد

امسالني ني شكلك که از اوله سالی معلومه که سال پر برکتی داریم

کسایی که تا حالا و این چند ساله نیومدن خونمون اومدن >>> عمه بابایی که امسال با دختر عمه ها و پسر عمه ها اومدن عید دیدنیمون و کلی هم به شما بازی کردن

مامانی و خاله فاطمه و دختر خاله هدی و عمه سمیه هم اومدن و دو روزی پیش ما بودن و شما و نازنین هم که حسابی دلی از بازی در اوردی deborah.mihanblog.comو با آرین هم که آبت توی یک جوب نمی رفت و بدت نمی یومد حالی ازش بگیری

دو روز آخر سالی هم که خاله عفت و خاله اکرم و خاله مریم و مامانی برای 13 بدر پیش ما اومدن وای که چقدر شما و امیر و رضا و مهدی بازی کردید و کلی هم با هر دوتا علی آقاها گرم گرفته بودی و باهاشون می رفتی فوتبال

خاله عفت هم که آخر شبی از شعرایی که برای مهدی و مهسا و مریم می خوند و یادش بود خوند و برات توی ویت گذاشتم داغه داغه داغ

خلاصه عسلکم امسال خیلی خیلییییییی خوب و خوش شروع شده

از صبح که مامانی و خاله ها رفتن دلم گرفته حوصله م سر رفته و واقعا موندم چیکار کنم

شما هم که از صبح می گی بیا کشتی بگیریم و به مامانی هم می گفتی" چرا رفتی ما می خواستیم تازه بازی کنیم"

با خاله اکرم هم که صحبت کردی گفتی "چرا رفتید یک شب دیگه هم می مونیدی"

الان هم بابایی بهت می گه می خوای کی بیاد خونمون می گی" خاله اکرم بیاد، اون رضای دیگه بیاد، کلاه قرمزی بیاد"

بابایی سرما خورده و حسابی حالش بده

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

نبات کوچولو
14 فروردین 91 21:05
سلام نبات کوچولو با یه عالمه *عکس خنده دار*، *داستان*، *کلیپ* و *شعر* هر روز آپدیت می شه. خنده دار ترین دقایق کلاه قرمزی 91 رو اینجا ببینید. راستی یادتون نره کتاب angrybirds رو هم دانلود کنید تا حالا 700 نفر دانلود کردند شما نفر بعدی باشید www.nabati.blogfa.com
نسترن
14 فروردین 91 21:09
همیشه بعد عید همین طوره مثل غروب روز جمعه است ولی ملیحه باز حال تو بهتره با رضا مشغولی ولی من حسابی تو این شهر کلافه شدم
نسترن
14 فروردین 91 21:11
مظمینم اگه بچه داشتم خیلی سرم گرم بود چون حداقل الان هوا خوبه به هوای اونم که باشه ادم پارک میره بیرون میبرش قدم بزنه من اگه جای تو بودم یک لحظه تو خونه نمی موندم یکسره میبردمش پیاده روی و پارک که حسابی شیظونی کنه و خوش بگذرونه
نسترن
14 فروردین 91 21:15
من واسه خودم فقط سه تا ششلوار لی خریدم با بارونی چون فقط قیمت شلوار لی و کتان خوب بود بارونی رو هم خیلی خوب خریدم مشابه اونو مانتو فروشی سر چهارراه امیریه میداد 80 من 25 گرفتم حالا پشیمونم چرا دو تا نگرفتم بعد هم یک چای ساز گرفتم 75 که نسبت به اینجا خیلی قیمتش بهتره و از اونجا که دو تا غذا ساز تا حالا با مهدی ترکوندیم اینسری یک اسیاب مخلوط کن گرفتم 45 با چند تا روسری میبینی من چه دختر کم خرجی هستم
نسترن
14 فروردین 91 21:26
ما زن و شوهر چون عقده شلوار داشتیم تا تونستیم فقط شلوار گرفتیم حالا هم میخوایم باهاشون اش درست کنیم اون یک کاپشن گرفت با یک کت تک با یک جفت کفش راحتی واسه مدرسه که اونم من مجبور کردم
نسترن
14 فروردین 91 21:28
نه بابا بچم کلا ارومه ولی واقعا بعضی وقتا چیزایی که داریم قدرش رو خوب نمیدونیم
نسترن
14 فروردین 91 21:31
شوشوت خونه است واسه من که هنوز نیومده
نسترن
14 فروردین 91 23:42
نه امده امشب کلاسش طول کشیده بود این روزگار ما باز اغاز شد
نسترن
14 فروردین 91 23:47
داریم از بیکاری شکر خدا مگس میپرانیم و شوشو هم مشق های فردایش را دارد مینویسد و ماهم هنوز از وجود اینجا به او چیزی نگفتیم باشد که روزی که فهمید اساسی کله ما را بکند
نسترن
14 فروردین 91 23:48
نسترن
14 فروردین 91 23:56
اره تقریبا جاهای مهم رفتم در ضمن توی زندگی ادم یکسری رمز و راز واسه خودش باید نگه داره
نسترن
14 فروردین 91 23:57
بعد من نفهمیدم ماادمهایی که هر روز هم میبینیم باید عید دیدنی بریم ؟
نسترن
15 فروردین 91 0:05
نه اخه من این با دلیل خاصی ازش مخفی نکردم دلم نمیخواد فقط فعلا بدونه اتفاقا قبلا خودش پیشنهاد داد که وقتی به دنیا اومد حتما اینکارو کنم
نسترن
15 فروردین 91 0:08
چون دوست نداره میگه با رفت و امد زیاد از زندگی خصوصیت با خبر میشن و اصلا دوست نداره کسی بدونه ما چیکار میکنیم یا چه برنامه ایی داریم
نسترن
15 فروردین 91 0:09
ملیحه جون من باید برم خوب بخوابی عزیزم رضا جونی رو هم یک بوس گنده از طرف من بکن
پسر خاله امیر حسین
15 فروردین 91 12:46
سلام ملیحه جون می خواستم بدونم منظور رضا از کلاه قرمزی در موضوع روز های اول سال نودو یک کی بود به رضا هم بگو بیاد زودی مشهد تا ما با اون بازی کنیم قربون رضا بشم خداحافظ


سلام امیر جون
خود کلاه قرمزی
نسترن
15 فروردین 91 12:52
خو چرا تا نصف شب بیداری که الان نیستی الناز بچه ام که هنوز تو جو عیده هنوز نیومده
رضوان مامان رادین
16 فروردین 91 22:17
عزیزم عیدت مبارک


عید شما و رادین جون هم مبارک
مناء
17 فروردین 91 13:14
$$$____$$$$______$$__$$$$ $$______$$$$____$$____$$$ $$_______$$$$__$$$____$$$ $$________$$$$_$$$____$$$ $$_________$$$$$$____$$$$ $$$________$$$$$$____$$$_____$$$$ $$$_________$$$$$___$$$$____$$$$$ _$$$________$$$$$__$$$$____$$$$ _$$$$________$$$$_$$$$____$$$$ __$$$$_______$$$$_$$$____$$$ __$$$$$______$$$$$$_____$ ____$$$$$$____$$$$$____$$$ ________.$$$$$$$$_____$$$$$ _________$$$$$._$$$$$$$$$$$$$$$$ _______s$$$$$$$____$$$$$$$$$$$ ____$$$$$$$$$________$$$$$$$ __$$$$___$$$$$______$$$$_$$$$ _$$_______$$$$_____$$$_____$$$ $$_______$$$$_$ $$______$$$$___$ $$$___$$$$$___$$ $$$$$$$$$$____$$___(▒)(▒) $$$$$$$$$____$$$_(▒)(█)(▒) _$$$$$$_____$$$_____(▒)(▒) __________$$$$ _________$$$$$__(▒)(▒) ________$$$$$_(▒)(█)(▒) _______$$$$$____(▒)(▒) _______$$$ ______$$$_(▒)(▒) _____$$_(▒)(█)(▒) ____$$____(▒)(▒) ___$ __$$___(▒)(▒) _$$$_(▒)(█)(▒) _$$____(▒)(▒) _$$ $$ __(▒)(▒) $$_(▒)(█)(▒) $$__(▒) (▒) $$ _$ _$$ __$$ همیشه شاد باشی
سمانه مامان پارسا جون
17 فروردین 91 15:13
سلام عزیزم عیدتون مبارک



لام خانمی عید شما هم مبارک