نفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــانفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

رضا جونی و من و بابایی

آلبوم عکسای 91

1391/1/19 17:09
1,244 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

اول اینکه جیگرم در اومد هر چی نوشته بودم پاک شد و اعصابم حسابی  به هم ریخت

عزیزم دیشب عمو مهدی و خانمش و نی نی ایکه منتظر اومدنش هستن و محمد آقا که برادر خانم عمویه و خانمه محمد آقا اودن پیشمون نایت اسکینو کلی دیشب حال کردی با عمو و آخر شب هم که رفتن توی رختخواب همچنان به گردن عمو چسبیده بودی و ول نمی کردی و با کلی فیلم جدات کردم

امروز هم گردنهء اسدلی رفتیم و هنوز برف زیادی اونجا بود و تلافی زمستون امسال رو با برف بازی در آوردیم

عزیزم این روزا خیلی خیلی شیرین شدی و هر از چند گاهی شاخای سر من و بابایی با شیرین زبونی های شما بالا می یاد

مثل چند شب پیش که ما چون مهمون داشتیم توی اتاق شما خوابیدیم و بعد از نماز صبح من و بابایی با هم صحبت می کردیم که صدامون شما رو بیدار کردو با حال خواب و بیدار گفتی که :"چه بدبختی ایه" منو بابایی هم که خندمون گرفته بود صدا مون رو پایین آوردیم و ادامه دادیم که باز شما گفتی:"عجب بدبختی ای گیر کردیم ها"

یا امروز که بابایی سرش رو روی دست من گذاشته بود و شما به بابایی گفتی:"مگه مامانی متکایه که سرت رو روش گذاشتی، دیگه سرت رو روی مامانی نگذاری ها"

عزیزترینم فعلا که رابطت با من عالیه و دایم می گی من نفس مامانیم ، مامانی عشق منه و .. یا می گی که بزرگ که شدم مامانی هر چی بخوای برات می گیرم..

صبح که از خواب بیدار می شی میای توی اتاق من و پتو رو روی من مرتب میکنی و روم رو می ندازی و دستم رو زیر سرت می گذاری و برام شنگول منگول رو می گی و البته آخرش شنگول و منگول به گرگه می گن :"ما گشنمونه و مامان بزی رفته برامون علف بیاره و ما رو نخور " اینجوری دوباره پیشم می خوابی

 

 چند تا عکس از امسال برات می گذارم

هفت سین امسال و پسر خوشگل و مهربون خودم

رضا جون و فیگور همیشگیش

رضا جونی و هفت سین 91

رضا جونم و نازنین جون

رضا جونم ونازنین جون 

شیطنت های نود و یکی

شرارتهای رضا جون

رضا جون و بر و بچ 

اینم از سوم فروردین و تولد

سالگیه دایی جون

تولد 32 سالگی دایی جون

رضا و سطل ماست

رضا و ماست

رنگامیزی های رضا

رضا جونم توی پارک و اولین بار که از نردبوم بالا رفتی

آخرین برف 90 

عاشقتم مامانی و خیلی دوست دارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

نسترن
19 فروردین 91 11:18
خوب بچه ام بزرگ شده حالا حرفای گنده گنده میزنه اون عکسای ماست خوردنش یعنی به تمام معنی معرکه بود

مرسی عزیزم
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
19 فروردین 91 13:55
سلام.آفرین به رضای وروجک.فدات بشم با این شیرینکاریها و اون ژست گرفتنا.


سلام عزیزم
قربونتون بشم
محيا كوچولو
19 فروردین 91 14:28
سلام خاله خوبي؟ ايشالله سالتون تا آخرش خوبتر بشه
دلمون براي شيرين زبوني هاي رضا جوني تنگ شده بود، خيلي جالب بود، بخصوص اون بدبختي گير كردنش


سلام محیا جونم
مرسی عزیزم
رضوان مامان رادین
19 فروردین 91 14:36
سلام عزیزم.
اینقدر از شیرین زبونیهای رضا جون گفتی دلمونو آب کردی.
کی میشه رادینم اینجوری واسمون حرف بزنه.


چیزی نمونده عزیزم چشم بهم بگذاری مثل طوطی برات جواب می ده و حالتونم می گیره