نفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــانفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

رضا جونی و من و بابایی

تولد رضا جون به روایت تصویر

 کارت دعوت تولده رضا جونم این هم از پذیرایی: توی این بسته ها ذرت تفت داده و پفک هندی بود و لواشک   و کادوهای شما عمه جون سمانه یک کیسه بکس اوردن و عمه جون سمیه یک لباس خوشگل و خاله جون هم لباس با یک عالمه حیونایی که دوست داری و من و بابا هم برات سی دی میشا و کوشا رو برات گرفتیم و بقیه هم بهت نقدی کادو دادن هدیه امسال مهمونا هم یک تقویم بود که عکس شما رو روش طراحی کردم و دادم روی ورق گلاسه عکاسی چاپ کردن و موقع مهمونی روی دیوار زدم ...
24 اسفند 1391

بهترین دلیل برای بودنم، تولدت مبارک

      آرزویم این است: نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد... نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز... و به اندازهء هر روز تو عاشق باشی... عاشق آنکه تو را می خواهد... و به لبخند تو از خویش رها می گردد... و تو را دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد     ...
4 اسفند 1391

مسابقه، مسابقه

سلام سلام به همه نی نی وبلاگی ها هم دوست جونی ها که به مسابقه دعوت کردم هم همهء دوست جونی های دیگه ام مسابقه هم اینه که چرا من و رضا جونی، نی نی وبلاگی شدیم من اردیبهشت 90 این وبلاگ رو به توصیه دوست خوبم زهره جون درست کردم و چون پیشنهاد خوبی بود هم اینکه یک عالمه دوست پیدا کنم و هم خاطرات تنها دلیله زندگیم رو ثبت کنم و هم اینکه از خلوت این شهر در بیام  اما از قانون این مسابقه اینه که: سه تا دوستی رو که معرفی می کنم باید توی وب خودشون پستی رو ترتیب بدن و دلیله نی نی وبلاگی شدنشون رو بنویسن 1- مامان محمد جون 2- مامان کوروش جون 3-مامان کیانا جون       ...
28 بهمن 1391