خونه تکونی
سلام مامانی
خسته نباشی عزیزم، آخه امروز از صبح داریم با هم خونه تکونی
می کنیم؛ آخر هفته شاید بریم مشهد و چون دامادی پسر خاله محمد چهارشنبهء هفته دیگه هست من و شما مشهد می مونیم و بابایی تنها می یاد بجنورد، این شد که من امسال خونه تکونی رو زود شروع کردم هر چند که شما امروز بعد از اینکه کلی قربون صدقهء من شدی که "مامانی دوست دارم "ولی آخرش هم گفتی "کی خونه تکونی می کنیم این که همش ماشین لباسشویی خونه تکونی کرد"
هر چند به قول تو همهء کارا رو ماشین کرد اما من کمر و پام درد می کنه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی