نفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــانفس مامان و بابا، رضــــــــــــــــا، تا این لحظه: 15 سال و 2 ماه و 10 روز سن داره

رضا جونی و من و بابایی

بستنی یا مامان؟؟؟؟

1391/1/20 10:31
778 بازدید
اشتراک گذاری

سلام وروجک مامان

امروز حسابی دلم گرفته دوست دارم زار زار گریه کنم.

دلم برای مامانی تنگ شده

از وقتی بابایی از سر کار اومده دائم بی قراری می کنم

آخرش بابایی گفت بیا ببرمتون بیرون براتون بستی بگیرم. که این شد از تو بپرسیم مامان رو بیشتر دوست داری یا بستنی رو؟؟؟

هر چی ازت پرسیدیم می گفتی:"نستنی و مامانی رو" بالاخره گفتی :"مامانی اگر بستنی بگیریم شما ناراحت می شی" گفتم نه مامان جون ولی بگو من رو بیشتر دوست داری یا بستنی رو، که آخرش گفتی" بستنی رو " ...(بیا حالا بچه بزرگ کن، مامانش رو به ی بستنی فروخت)

بستنی گفتن شما همانا و دل، دلتنگ ما هم که منتظر تلنگر بود همانا و الانم با همه دلتنگیم دارم برات می نویسم

من با ناراحتی سیستم رو روشن کردم و شما هم خودت رو زدی به کوچه علی چپ و داری می گی یکی،دو تا، پنج تا و با کتابات خودت رو سرگرم کردی بابایی هم نا مردی نکرده و گرفته خوابیده

حالا مامان مونده و حوضش(من مامانم رو می خوام )

اومدی پیشم و می گی "مامانی خسته شدم"

خوبه والله...

معرکه که داری شیرین زبونی هم می کنی و می گی "قد قد قداست" 


ی دو ساعتی می گذره و حال و هوای من بهتر که نشده بدتر هم شدم

ولی جالبش اینجا بود که به بابایی می گفتی "مامانی از دست من ناراحته" بابایی هم گفت: چرا از دستت ناراحتت. گفتی:"آخه من گفتم بستنی رو دوست دارم"

بابایی و شما هم انقدر بهم گفتید" ببخشید و خوایش می کنم" و بوس بارون شدم که بالاخره خنده رو روی لبم آوردید

اما دلم همچنان درب و داغونه  و دلتنگه مشهدم و توی این غربت گیر افتادم

 

"دلم برای مامان تنگ شده


 الان هنوز خوابیدی

دیشب خیلی اوضام خراب بود و همش سر شما و بابایی خراب شد (خوب مگه غیر از شما کسی دیگه ای هم دارم)

عزیزم دیشب میگفتی که:" مامانی من بستنی دوست ندارم ؛من شما رو دوست دارم"

دیشب شده بودم مادر سالار دیکتاتور

ترتیب غذا رو دادم تا از خواب بیدار شدی ببرمت پارک و شاید مامانت ابتکار خرج کنه و تا سوپری هم بریم برات بستنی بگیرم

عزیزم از خواب که بیدار شدی اومدی توی بغلم و بدون هیچ سر و صدایی خوابیدی

دلم برات خیلی خیلی سوخت

خوب بگو مامانی این فیلما رو از خودت در نیار تو که میدونی آخرش دلت می سوزه، مگه روزه اولته که اینجایی اینقدم من و بابایی رو اذیت نکن

دوست دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
19 فروردین 91 20:06
سلام.ای جونم.تو خودت بستنی هستی فینگیلی.


سلام عزیزم،مرسی عزیزم
نسترن
19 فروردین 91 20:58
الان زنگ میزنم مامانت شیشه شیرت رو بفرسته تا نی نیش اینقدر گریه نکنه
پاشو خجالت بکش دختر گنده من مامانم رو میخوام هم حال خودت رو گرفتی هم حال اون بچه رو هم حال شوشوت رو
خلاصه خواستی زنگ بزنم مامنت شیشه ات رو بفرسته

زحمتت می شه
بی زحمت ی زنگ بزن اوضاعم رو راپرت بده
نسترن
19 فروردین 91 20:59
من بودم بستنی رو به مامان غمگین ترجیح میدادم بعد هم این چه سوالی که از بچه میکنی ای وای من دوست جونم بخننننننننند

جدا هم که
باید بریم عوضش کنیم
محيا كوچولو
20 فروردین 91 0:23
خاله خوب بچه رو تو اينجور انتخابا نذاريد ديگه!! اونوقت ميگه بستني رو بيشتر دوست داره، ناراحت ميشين! شما كه تا مشهد راهي ندارين خاله! ما چي بگيم كه 1000كيلومتر دوريم

حالا که گذشته و حسابی همه دعوام کردید می بینم جدا هم که همین طوره ...
توی دوری شما شرایط چطوره؟؟؟
امیرمسعود
20 فروردین 91 8:58
سلام مامانی، منم گاهی اینطوری می شم ...
آخه این چه سوالیه از رضاجان پرسیدی، بخدا بچه خیلی خوب و فهمیده ای بوده که از اولش نگفته بستنی ... گیر نده به این رضای عزیز ما
خوشحالم که بهتر شدی، خیلی از ما مثل تو هستیم، مواظب شوهرت و پسر گلت باش و به چیزای ناامید کننده فکر کن و به جای اون بخند


واقعا ممنونم از نظرت و وقتی که برام گذاشتی
می بوسمت
مامان ملینا
20 فروردین 91 11:06
سلام عزیزم .سال نوتون مبارک.رضا جون بستی خوشمزه ست پس بستنی رو الان انتخاب کن و بخور چون چند سال دیگه مزه بستنی برات تکراری خواهد شد اما مامان هیچ وقت تکراری نمی شود و هر لحظه دلت مابرای مامانی تنگ خواهد شد.


سلام خانمی سال نوی شما هم مبارکککک قربوتت بشم
مرسی عزیزم


نسترن
20 فروردین 91 17:51
خوبی هستی دلم برات تنگ شده فردا ساعت ده منتظرت هستم اگه تونستی بیا چند روز از هم بی خبر هستیم


بیدار باشم با سر می یام
نسترن
20 فروردین 91 19:35
اخی امان از تجربه


قربون آدم چیز فهمhr]




نسترن
21 فروردین 91 10:17
سلام


نسترن
21 فروردین 91 10:18
ببخشید من دیر هم کردم اخه با این اینترنتم درگیررم واسه شما adsl یا وایمکس
نسترن
21 فروردین 91 10:19
خدارو شکر بهتر شدم
نسترن
21 فروردین 91 10:23
نگفتی adsl داری یا wimax
نسترن
21 فروردین 91 10:26
میخواستم user ,pass بهت بدم ببینم روی سیستم تو هم ترافیکم کم میکنه یا نه در عرض 4 روز که اصلا زیاد وصل هم نبودم 500 مگا رفته دیروز رفتم بهش میگم اینطوریه میگه سیستمت ویروسیه میگم فرمتش کردم میگه بیا انتی ویروس اورجینال 30 تومن بدم ببر نصب کن
نسترن
21 فروردین 91 10:30
حالا میتونی با user ,pass من وصل شی ارهadsl اخه واسه مجتمع ما همه وایمکسه
نسترن
21 فروردین 91 10:33
پس بی زحمت یک پنج دقیقه دیگه شما وصل شو یک نیم ساعتی باهاش بچرخ ببینم چقدر روی سیستم شما کم میکنه
نسترن
21 فروردین 91 11:37
دوست جون گرفتی من ساعت یک باز میام ببینم چی شده