بابا امان
سلام مامانی
دیروز بابایی کن فیکون کرد و بردمون بابا امان که به قول خودت "باباهمان"
وای که چقدر هوا عالی بود سر ظهری حسابی بارون اومده بود و هوا یک طراوت خاصی داشت دل نمی کندم و دوست داشتم همون جا دراز بکشم و آسمون پر از ابر و نگاه کنم
عزیزم امروز هم با هم رفتیم پارک البته با سه چرخه خودت کلی ذوق کردم برای اولین بار بود که پسر خوشگلم رکاب می زد و فرمونش رو نگه می داشت
ولی شرمنده گوشیم شارژ نداشت ازت عکس بگیرم منتشر کنم
می بوسمت
دلم نیومد عکسای بازیت رو نگذارم و همش رو می بارم
برگشتیم و با هم نقاشی کشیدیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی