ی یلدای دیگه هم تموم شد
شیطون طلای مامان سلام
عزیزم ی شب یلدای دیگه هم گذشت.
امسال شب یلدا رو رفتیم مشهد از سال 86 تا حالا هر سال شب یلدامون رو سه نفری با شما می گذروندیم. یک سال تو رو باردار بودم و دو سال بعد رو توی بغلمون بودی.
این هم عکسای موقع رفتن توی مسجد قوچان:
امسال بجای یک شب، دو تا شب چله داشتیم هم خونه بابا حاجی هم خونه بابا رضا که هر دو شب به هر سه مون خیلی خوش گذشت.
هر سال خونه بابا حاجی خاله ها می اومدن اما امسال فقط خاله عفت و دایی بود که تو حسابی با مهدی و مهسا و سارا و الهه بازی کردی. این هم عکساش:
سور و ساطمون کرسی هم داشت که یادم شد ازش عکس بگیرم
فرداش هم که شب بعد چله بود، شب چلگی رو خونه بابا رضا بودیم و بازم مثل دیشبش حسابی کیف کردی.
قربونت بشم عسلی تو انقدر توی مشهد کیف می کنی که دلمون نمی یاد بیاریمت توی غربت.
این هم آخر و عاقبت عمو مهدی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی